سلام
.
اینجا ساعت 9:30 خاموشی است
و اصلا هم لازم نیست که زور بزنیم تا خوابمان ببرد
کافی است روی تخت دراز بکشی، در چشم به هم زدنی از فرط خستگی بیهوش می شوی
.
اینجا چای مایه حیات است
به عبارتی اگر در خانه روزی یک استکان چای میخوردی با یک عدد قند،
اینجا روزی سه لیوان میخوری با 12 قند
اگر در خانه روی غذا چای نمی خوردی، اینجا هم روی غذا و هم همراه غذا چای میخوری
مثلا یک قاشق برنج را با یک قلپ چای میخوری
چون بعضا بدون چای پایین نمی رود، چون اصولا آدم های اینجا خیلی مهربان هستند،
برنج ها را نمی کُشند، و زنده زنده به خورد ملت می دهند
.
اینجا آقایون دانشجو(1) (سربازها) علاقه شدیدی به مسجد دارند (حتی اقلیت های مذهبی)
چرا که در مسجد خبری نیست از پوتین و اسلحه و رژه و بشین و پاشو و
دور فلان ساختمون بدو و . . .
.
اینجا بند پوتین باید تا آخرین سوراخش بسته باشد،
چه آن را پوشیده باشی و چه آن را نپوشیده باشی!
و اگر در خانه، کفش مهمانی ات را ماهی یک بار هم واکس نمی زدی،
اینجا هرشب باید پوتین ها واکس خورده باشد
.
نقطه
(1) برای توضیح بیشتر رجوع شود به متن «سرکار کچل آش خور کلاغ پر»