اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل مارا به خال هندويش بخشم تمام اين هدايا راکه آن حافظ بر صائب به پشتش شهريارانمبه ظن خويش ميبخشند سر و روح و بخارارامگر من جاي او باشم که گيرم خرده بر کارش وگرنهکدامين مدعي چون من بسنجد قدر آن زيباي رعناراخداوندا بر آن يکتاييت سوگند که آن مه روي شيرازياگر باشد! بود نوري ز روي تو ته چشم "اهورا "را