تو بكون اقليد (روستاي بكان) پزشك خانواده بودم
اونجا چوپانها دوتا سنگ ميذاشتند روي هم و حيوونها رو بيمه مي كردند
خودشون بهش مي گفتند «كئله ي ابالفضل(ك مكسور است)»