"نااميدانه با خودم گفتم . .
نه آپديت . . نيست هنوز . .
با تعجب . . :
«خدا چه مي بينم . . .
واقعا خستگي ما بردي . . .» "
في البداهه بود
مرديم از بس به لجن در خونه تون سر زديم مرد حسابي